۱۵ ضرب المثل فرانسوی + تلفظ
تعداد خیلی زیادی ضرب المثل فرانسوی وجود دارد. بعضی از این عبارتها قرنهاست که مورد استفاده میباشند. استفاده کردن از این عبارتها در هنگام صحبت کردن باعث میشود که شما همچون کسی که زبان مادری یا بومیاش فرانسه است، صحبت کنید. البته سعی کنید که در استفاده از آنها زیادهروی نکنید. استفاده زیاد از این عبارتها باعث میشود که در بهترین حالت، صحبت کردن شما عجیب به نظر بیاید و در بدترین حالت صحبت کردن شما باعث اعتراض دیگران شود زیرا آنها شاید متوجه همه حرفهای شما نشوند.
سعی کنید حرفهایی که میزنید بر اساس نوشتههایی که میخوانید یا فیلمهایی که تماشا میکنید باشد. تعداد زیادی از اصطلاحات و کلمات رایج وجود دارد که آنها را میشنوید و هنوز برای شما جدید هستند و در فرانسوی امروزی کاربرد دارد. در اینجا میخواهیم ۱۵ تا از این ضربالمثلها و مهارتهای کاربردی فرانسه را به شما آموزش دهیم.
علاوه بر این، شما میتوانید با دانلود دوره جامع آموزش فرانسه پریسا هادی، تنها در ۸۰ جلسه زبان فرانسوی خود را به سطح حرفهای ارتقا دهید.
ضرب المثل فرانسوی
ضرب المثل فرانسوی ۱- Ce n’est pas la mer à boire.
ترجمه لغت به لغت: “این چنین نیست که شما مجبور باشید آب دریا بنوشید.”
معنای آن: کار دشواری نیست/ کار سختی نیست/ کار بدی نیست.
این یکی از ضربالمثلهای مورد علاقه من به زبان فرانسوی است. زیرا معنی آن را با توجه به عکسی که از جمله در ذهن من ایجاد میشود میتوانم بفهمم.
کاربرد آن: شما میتوانید این عبارت را به عنوان یک جمله استفاده کنید یا آن را با جمله دیگری ترکیب کنید که در صورت ترکیب، مراقب باشید که حرف اضافهای که استفاده میکنید de باشد. به مثالهای زیر توجه کنید:
- شما: J’ai trop de boulot cet après-midi.
( امروز عصر خیلی سرم شلوغ است)
Oh là là, ce n’est pas la mer à boire !
- دوست پرکار و زحمتکش شما:
( زود باش رفیق، دنیا که به آخر نرسیده!)
- Je vais devoir préparer le diner seul ce soir mais ce n’est pas la mer à boire.
(امشب قصد دارم خودم شام درست کنم، کار سختی هم نیست)
- Ce n’est pas la mer à boire de faire une heure de sport.
( یک ساعت تمرین در روز کار دشواری نیست)
یادتان باشد که زمانی که شما از فعلی استفاده میکنید که آن فعل با یک حرف صدادار شروع میشود de تبدیل به d’ خواهد شد:
- Ce n’est pas la mer à boire d’aller faire les courses
(خرید کردن وسایل شام کار سختی به نظر نمیآید)
نکات جالب: این ضرب المثل فرانسوی مربوط به قرن ۱۷ میشود؛ در داستانهای Les deux chiens et l’âne mort. عبارتهای مثبت به جای منفی استفاده میشود و این گونه حکایتها و داستانها در آثار نویسندگان و متفکران مشهوری چون Diderot فراوان است.
ضرب المثل فرانسوی ۲- À bon chat, bon rat.
ترجمه لغت به لغت: “برای یک گربه خوب، موش خانگی خوبی باش.”
معنای آن: این به اون در.
ایده این ضربالمثل از آنجایی میید که هرچقدر گربهها در گرفتن موشها با یکدیگر هماهنگتر عمل کنند موشها مجبور میشوند که راههای بیشتری را برای گول زدن آنها و فرار کردن از دستشان انتخاب کنند.
کاربرد آن: Comme son frère lui a délibérément cassé sa manette de jeux vidéo, elle a caché la sienne. Comme ça, il ne pourra pas jouer non plus…et elle pourra l’utiliser pour jouer en cachette. A bon chat, bon rat.
(از آنجا که برادر او به عمد کنترل بازی ویدیویی خواهرش را شکست، خواهر نیز کنترل بازی برادر را از او پنهان کرد. با این کار هم برادر دیگر نمیتواند بازی کند و هم خواهر میتواند از کنترل برادرش پنهانی استفاده کند. این به اون در.
نکته جالب: استفاده از این ضرب المثل فرانسوی به قرن ۱۷ بر میگردد.
ضرب المثل فرانسوی ۳- Mieuxvautêtreseul que mal accompagné.
ترجمه لغت به لغت: “تنها بودن بهتر از همنشینی با انسانهای بد است.”
معنای آن: بهتر است تنها باشی به جای آن که کسی را انتخاب کنی که همنشین خوبی برای تو نیست. اگر در مورد این عبارت فکر کنید متوجه میشوید که این عبارت میتواند در روابط دوستانه، رابطههای عاشقانه و موقعیتهای گوناگون دیگری در زندگی به کار آید .
کاربرد آن: Marc vient d’être plaqué par sa copine. Tant mieux ! Elle le critiquait constamment et je pense qu’elle l’a même trompé ! Mieux vaut être seul que mal accompagné.
(دوست دختر مارک به تازگی او را ترک کرده است. او همیشه از مارک انتقاد میکرد و من فکر میکنم که او مارک را فریب داده است! بهتر است مارک تنها باشد تا دوست دختری همچون او داشته باشد).
یادتان باشد که موقع استفاده از این واژهها جنسیت آن را در نظر بگیرید .
Henri est un pote de longue date, mais Marie a décidé de prendre ses distances car il parle d’elle derrière son dos. Mieux vaut être seule que mal accompagnée.
( هنری از مدتها قبل، با سارا دوست بوده است اما سارا چند وقتی است که از او فاصله گرفته، زیرا هنری پشت سر او حرف میزند. تنها بودن برای سارا خیلی بهتر است تا اینکه با کسی مثل هنری دوست باشد)
نکته جالب: این اصطلاح را به همان زبان فرانسوی در گوگل جستجو کنید، مقالههای زیادی در زمینههای روابط دوستانه، روابط عاشقانه، روانشناسی و همچنین علاقه شدید فرانسویها به فلسفه پیدا خواهید کرد.
ضرب المثل فرانسوی ۴- Il faut tourner sept fois sa langue dans sa bouche avant de parler.
ترجمه لغت به لغت:” قبل از حرف زدن ۷ بار زبانتان را در دهان بچرخانید.”
معنای آن: قبل از حرف زدن، خوب فکر کنید.
کاربرد آن: Quentin : Oh zut ! Je n’aurais pas dû demander à cette dame si elle était enceinte !
(“درستش کن! نباید از خانم میپرسیدم که آیا حامله است یا نه.”)
Didier : Oui, il faut tourner sept fois sa langue dans sa bouche avant de parler.
(“بله. باید قبل از حرف زدن خوب فکر کنید”.)
نکته جالب: این ضرب المثل فرانسوی از کتاب انجیل میآید (کتابی که پر از ضربالمثل است) و پیامهای زیادی برای جهانیان دارد. همانطور که در فارسی میگوییم: ”کم گوی و گزیده گوی چون در.” میان فرانسویها نیز این فرهنگ بسیار قابل ستایش است.
باید گفت یکی از بزرگترین چالشهایی که در بین آمریکاییها وجود دارد همین است. اگرچه کلماتی که در بین آمریکاییها استفاده میشود بسیار مثبت و ۱۰۰% صادقانه و به دور از ریاست، اما فرانسویها فکر میکنند که آمریکاییها یا احمق هستند یا دروغ میگویند زیرا حرفهای فرانسوی تند و تلخ است. مثلا وقتی یک آمریکایی میخواهد نان مورد علاقهاش را بخرد، حسابی ذوق زده میشود و میگوید این نان بسیار شگفتانگیز یا خیلی خوشمزه است در صورتی که اگر یک فرانسوی همان اندازه به آن نان علاقه داشته باشد، فقط خواهد گفت به نظر نان بدمزهای نیست.
ضرب المثل فرانسوی ۵- Ce n’est pas à un vieux singe qu’on apprend à faire des grimaces.
ترجمه لغت به لغت: “شما به یک میمون پیر آموزش نمیدهید که چگونه صورت بامزه داشته باشد.” .
معنای آن: من دیروز متولد نشدهام./ بچه نیستم.
هشداری در مورد ریشههای اشتباه واژهها: اگرچه که دریافتهای کامپیوتری شبیه به اصطلاحات انگلیسی هستند اما همیشه معنای یکسان ندارند مثل ضربالمثل: you can’t teach an old dog new tricks.
معنای انگلیسی آن این است که هنگامی که انسانها پیر میشوند میتوانند عادتهایشان را تغییر دهند و چیزهای جدید یاد بگیرند در صورتی که معنای فرانسوی آن در مورد شخصی است که میخواهد چیز جدیدی را یاد بگیرد.
کاربرد آن: نوه پسر بد: Mais Mamie, je n’aurais jamais piqué le billet de 20 euros que tu as laissé sur le bureau. Pour qui me prends-tu ?
(اما مادربزرگ من هرگز نخواستم مبلغ ۲۰ یورویی روی میز را بدزدم، چه کسی آن را برداشته است؟)
مادربزرگ خسته: Mais Mamie, je n’aurais jamais piqué le billet de 20 euros que tu as laissé sur le bureau. Pour qui me prends-tu ?
(کلاه بیسبال جدیدی روی سر شماست. شما که پولی برای خرید آن نداشتید. فکر کردید من هنوز بچهام؟)
نکته جالب: بیشتر مردم فرانسه تا قبل از تظاهراتی که مربوط به وسایل نقلیه صورت گرفت میمون ندیده بودند و بعد از این تظاهرات بیشتر آنها از باغ وحشها و اماکنی که در نقاط دور از شهر قرار گرفته بود دیدن کردند و این قضیه باعث شد که این ضربالمثل وارد زبان فرانسوی شود پس جای تعجب نیست که بگوییم این ضربالمثل از قرن ۱۹ وارد کشور فرانسه شده است.
۶- Les chiens ne font pas des chats.
ترجمه لغت به لغت : “سگها گربهها را خلق نمیکنند.”
معنای آن: سیب یک درخت زیر همان درخت بیفتد/ مثل مادر، پدر/ فرزند دختر و فرزند پسر.
باید گفت که این ضربالمثل هنگامی به کار میرود که شما شخصی را میبینید که از والدینش نگهداری میکند برای مثال من از چیزهایی استفاده میکنم که اغلب مردم آن را به پسر ۳ سالهام نسبت می دهند.
کاربرد آن: شخص دیگری: Il aime bien parler ! ( او عاشق حرف زدن است)
من: (یا هر کسی که مرا میشناسد) Les chiens ne font pas des chats !
(سیب هر درخت زیر همان درخت میافتد)
بر اساس نظرسنجی که در سال ۲۰۱۴ انجام گرفت و در روزنامه Le Point نیز نوشته شد: مردم فرانسه به این ضرب المثل فرانسوی علاقه زیادی دارند .
۷- L’habit ne fait pas le moine.
ترجمه لغت به لغت: ابزار و وسایل از شما یک قدیسه نمیسازد.
معنای آن: از روی ظاهر قضاوت نکنید/ ظاهر میتواند فریبنده باشد.
هشدار در مورد ضربالمثلهایی که به ظاهر شبیه یکدیگر هستند: مراقب باشید که این ضرب المثل را با نمونه مشابه انگلیسی آن اشتباه نگیرید. ضربالمثل انگلیسی میگوید که لباس یک فرد نشاندهنده شخصیت او است درواقع معنای ضربالمثل انگلیسی در مقابل ضربالمثل فرانسوی قرار دارد.
کاربرد آن: La morale de « La Belle et la Bête » est que l’habit ne fait pas le moine.
(مفهوم زیبایی و جذابیت این است که ظاهر میتواند فریبنده باشد)
نکته جالب: در این ضربالمثل از راهبه یا قدیسه استفاده شده است زیرا که تاریخچه این ضربالمثل به قرون وسطا برمیگردد.
۸- Mieuxvautprévenir que guérir.
ترجمه لغت به لغت: پیشبینی کردن بهتر از التیام دادن است.
معنای آن: پیشگیری بهتر از درمان است. این ضربالمثل به صورت کنایهای به کار میرود. از لحاظ معنای ظاهری مفهوم آن، مربوط به سلامتی میباشد به این معنا که سعی کنید از بیمار شدن جلوگیری کنید به جای آنکه بعد از دچار شدن به بیماری دنبال درمان بگردید اما مفهوم کنایهای آن، این است که بهتر است قبل از اینکه اتفاق بدی بیفتد، احتیاط کنید.
کاربرد آن:
معنای ظاهری: Je prends des vitamines chaque jour ; mieux vaut prévenir que guérir..(من هر روز ویتامین میخورم تا دیرتر بیمار شوم)
معنای کنایهای: Evite de tweeter quand tu es ivre – mieux vaut prévenir que guérir.
(احتیاط کنید که در زندگی آسیب نبینید زیرا در غیر این صورت باید زخمهای خود را التیام ببخشید به عبارت بهتر: علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد.)
نکته جالب: معادلهای زیادی برای این ضربالمثل در زبانها و فرهنگهای گوناگون وجود دارد. بر اساس L’Internaute، ضربالمثل ایتالیایی معادل همین ضربالمثل رایج فرانسوی وجود دارد.
۹- Petit à petit, l’oiseau fait son nid
ترجمه لغت به لغت: کم کم یک پرنده لانهاش را میسازد.
معنای آن: آجر روی آجر گذاشتن/ آهسته و پیوسته رفتن انسان را به نتیجه میرساند./ قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود.
صبور باشید زیرا که قدمهای کوچک شما را به هدفتان نزدیکتر میکند.
کاربرد آن:
Apprendre le français prend du temps mais tu y arriveras. Chaque chose que tu apprends augmente tes connaissances et tes capacités. Parler couramment viendra – petit à petit, l’oiseau fait son nid.
(یاد گرفتن زبان فرانسوی زمان زیادی میبرد اما این زمان را صرف کنید. هر چیزی که شما یاد میگیرید به دانش و تواناییهایتان اضافه میشود. بهتر است بگویم قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود)
۱۰- Chacunvoit midi à saporte.
ترجمه لغت به لغت: هر کسی ظهر را در پشت در خانهاش میبیند.
معنای آن: هر کسی به آنچه که بخواهد و علاقه داشته باشد میرسد.
کاربرد آن : J’ai essayé d’expliquer pourquoi je préfère les chats aux chiens, mais comme Christelle a des chiots qu’elle doit à tout prix faire adopter, elle ne m’a pas écouté. Chacun voit midi à sa porte.
من گربهها را بیشتر از سگها دوست دارم و بارها در مورد این قضیه توضیح دادهام اما دوستم برعکس من میباشد و من نتوانستم او را متقاعد کنم تا این که سگی را به فرزندی قبول کرد. حالا دیگر او به حرفهای من گوش نمیدهد. هر کسی به دنبال علایق خودش میرود و به آنها نیز میرسد.
نکته جالب: با وجود اینکه معنی بسیاری از ضربالمثلهای فرانسوی قابل فهم است اما این از دیگر ضربالمثلها عجیبتر به نظر میآید. چطور شما میتوانید ظهر را در پشت در خانهتان ببینید؟
این ضربالمثل معما گونه به نظر میآید. زیرا که ریشه تاریخی دارد. قرنها پیش مردم زمان را از ساعت خورشیدی که در بالای ساختمانهای بلند در روستاها و شهرها وجود داشت، متوجه میشدند. آنها میرفتند روی پلههای جلوی در میایستادند و به مسیر خورشید در رو به رو نگاه میکردند و با توجه به آفتاب و سایه در جهات مختلف زمان را حدس میزدند.
۱۱- Qui vivra verra
ترجمه لغت به لغت: کسی که زندگی کند، خواهد دید.
معنای آن: صبر کنید و ببینید چه اتفاقی میافتد/ زمان به شما خواهد گفت/جوجه را آخر پاییز میشمارند.
کاربرد آن: Prendrons-nous contact avec des extraterrestres ? Qui vivra verra.
( آیا ما بالاخره خواهیم توانست با آنها ارتباط برقرار کنیم؟ زمان به ما خواهد گفت)
نکته جالب: این ضرب المثل فرانسوی ریشه در شعری دارد که شاعر آن مربوط است به سال۱۴۰۰٫. نام این نویسنده Véprie میباشد. اگر نام او را در گوگل جستجو کنید عبارتها و ضربالمثلهای زیادی را برای شما میآورد.
۱۲- L’appétit vient en mangeant
ترجمه لغت به لغت: خوردن، اشتها را باز میکند.
معنای آن: این ضربالمثل نیز یکی دیگر از ضربالمثلهایی است که دو جنبه معنایی دارد. معنای ظاهری و کنایهای. به معنای ظاهری آن فکر کنید: آیا تا به حال اتفاق افتاده است که پشت میز شام بنشینید در حالی که اصلاً گرسنه نیستید و سپس شروع به خوردن کنید و تازه متوجه شوید که میل به غذا خوردن دارید؟ این را بدانید که شما تنها نیستید. این اتفاق بارها و بارها برای انسانهای زیادی افتاده است تا در نهایت این ضربالمثل را ساختند.
معنای کنایهای آن: تا زمانی که درگیر چیزی نشوید خواهان آن نیستید. این اتفاق در مورد lagalette des rois برای من افتاد. نوعی کیک فرانسوی که تا قبل از اینکه به پاریس بیایم هرگز آن را امتحان نکرده بودم اما به محض اینکه کمی از آن را چشیدم فهمیدم که هر چقدر از این کیک خوشمزه بخورم سیر نمیشوم.
کاربرد آن: Avant, Sophie s’en fichait des cartes Pokémon, mais l’appétit vient en mangeant. Depuis qu’elle en a reçu comme cadeau d’anniversaire, elle ne peut pas s’empêcher d’en acheter ou de les échanger avec ses amis !
( قبلا سوفیا به این کارتها توجهی نداشت اما وقتی که در معرض استفاده از آنها قرار گرفت دیگر او نمیتواند، این کارتها را نخرد و با دوستانش بازی نکند!)
نکته جالب: Rabelias نویسنده مشهور فرانسوی از این ضربالمثل در رمان خود به نام La vie de Gargantua et de Pantagruel خود استفاده کرده ست.
۱۳- Il n’y a que les imbéciles qui ne changent pas d’avis.
ترجمه لغت به لغت: فقط احمقها هستند که نظرات خود را تغییر نمیدهند.
معنای آن: فقط انسانهای نادان طرز فکر خود را عوض نمیکنند.
کاربرد آن: کارلس میگوید: Je ne m’imaginais jamais être d’accord avec quelqu’un comme lui, mais voilà. (هیچ وقت فکر نمیکردم با انسانی شبیه او موافق باشم).
سیمون میگوید: Tant mieux. Après tout, il n’y a que les imbéciles qui ne changent pas d’avis
( بسیار خوب. سرانجام باید بگویم که فقط انسانهای نادان هستند که طرز فکر خود را عوض نمیکنند).
نکته جالب: وقتی که ریشه این ضرب المثل فرانسوی بررسی میکنیم میفهمیم که معادلهای فلسفی و ادبی زیادی برای آن وجود دارد قابل توجه است که یک نقل قول مشهور در این زمینه داریم که می گوید: اتفاق های احمقانه از ذهنهای کوچک احمق میآیند.
۱۴- La nuit porte conseil.
ترجمه لغت به لغت: شب توصیههایی را به همراه خودش دارد.
معنای آن: معادل انگلیسی این ضربالمثل بار ادبی کمتری دارد. به این معنا که خوب بخواب به عبارت دیگر زمانی که شما در زندگی با مشکلی مواجه هستید یا مجبورید که تصمیم سختی را در زندگی بگیرید، بهتر است که به رختخواب بروید و بخوابید و میبینید که مشکلات در صبح حلشدنی هستند.
کاربرد آن: هلن: Qu’est-ce que je vais faire ?(چه کار باید بکنم؟)
مونیکا: u sais, la nuit porte conseil. Il est tard – va te coucher et peut-être verras-tu plus clair demain.
( بهتر است بروی و استراحت کنی. الان دیر وقت است. شاید صبح بتوانی برای مشکل راهحلی پیدا کنی)
نکته جالب: این ضربالمثل از لحاظ علمی ثابت شده است.
۱۵- Impossible n’est pas français
ترجمه لغت به لغت: غیرممکن برای فرانسویها وجود ندارد.
معنای آن: چیزی به نام غیرممکن وجود ندارد./
من اولین بار این اصطلاح را روی یک بنر که در دیوار یک مدرسه ابتدایی در فرانسه نصب شده بود دیدم. به نظر من این اصطلاح میتواند خیلی میهندوستانه باشد ولی توانست توجه مرا به خود جلب کند. در واقع میتوان گفت که مفهوم غیرممکن در زبان یا فرهنگ شما نباید وجود داشته باشد. از طرف دیگر میتوان گفت که فرانسویها بیشتر از مردم دیگر برای رسیدن به هدفشان میجنگند و تلاش میکنند که به هدفشان برسند. یکی از دلایل تاثیرگذاری این جمله روی من این است که گوینده آن، ناپلئون بناپارات میباشد.
کاربرد آن:
Je n’arriverai jamais à gagner le concours de danse ! …Mais non, ça va aller, car après tout, impossible n’est pas français !
( من هرگز نمیتوانم در مسابقه رقص برنده شوم!……نه، من بالاخره خواهم توانست. خواستن توانستن است. و اینکه هیچ غیرممکنی، غیرممکن نیست.
نکته جالب: زمانی که حس میکنید که نمیتوانید از عهده کاری بر بیایید این ضربالمثل را به خاطر آورید و در موردش فکر کنید، این که شما فرانسوی نیستید مهم نیست، مهم این است که این ضربالمثل را در زندگی خود به کار بگیرید و به یاد بیاورید که اگر ناپلئون فرانسوی نبود و اهل کشور دیگری بود، این ضربالمثل از همان کشور به وجود میآمد و چه بسا که این ضربالمثل در کشور شما ریشه داشت و با لهجه مربوط به کشور شما تولید میشد. یادگیری یک زبان کار دشواری است، اما میتوان از عهده آن برآمد و این در اروپا بسیار مهم است.
کدام ضرب المثل فرانسوی را بیشتر از بقیه دوست داشتید؟ چه ضربالمثلهایی را بلد هستید؟
*مطلب فوق از وبسایت charbzaban.com استخراج شده است*
دیدگاهتان را بنویسید